همیشه به درختا در هر زمان و هر فصل نگاه میکردم .. علاقه زیادی داشتم تا یه باغ زیبا داشته باشم ولی خب باید به یه درخت انار و یه انگور که تو حیاط کوچیک خونمون بود قناعت میکردم .. همیشه محو تماشای برگ درخت ها بودم که چقدر زیبا هستن .. تصورش رو بکن شاخه ها و برگ ها خیلی بینظم شروع کردن به رشد ولی هم تنه . شاخه ها . برگ ها در کنار هم نظم زیبای رو در کنار هم دارن .. برگ های که هیچکدومشون شبیه هم دیگه نیستن  و در کنار هم یه ابر سبز رنگ رو تشکیل دادن .. با یه نسیم کوچیک برگ ها شروع میکنن به لرزیدن و این رقص لرز برگ ها زیبایشون رو دوچندان میکنه.